از بزرگان این ایل می توان به ایت الله جهانگیرخان قشقایی اشاره کرد. او که تا ۴۰ سالگی همراه ایل کوچ می کرده و از تحصیلات مکتبی ابتدایی برخوردار بوده در سفر به اصفهان برای تعمیر سه تار خود با فردی برخورد می‌کند که به او توصیه می‌کند دنبال علم برود. از شاگردان برجسته ایت الله می توان به مرحوم شاه ابادی استاد عرفان امام، ایت الله بروجردی،شهید مدرس، نخودکی اصفهانی و ... اشاره کرد. وی در شب ۱۳ رمضان دار فانی را وداع گفتند و در «تخت فولاد اصفهان» به خاک سپرده شد.

 

حاج محمد کریم خان کشکولی و صولت الدوله قشقایی

یکی از شخصیت‌های به نام، اسماعیل خان قشقایی معروف به صولت‌الدوله سردار عشایر در جنگ با نظامیان انگلیسی است. (متولد ۱۲۵۲ قمری)، وی چندین بار به مقام ایلخانی قشقایی رسید. صولت‌الدوله در شانزدهم مهر ۱۳۱۱ در زندان قصر تهران درگذشت.

اینک روزی رسیده است که بعون الله تعالی ایل مهم قشقایی که سالهای دراز دراین آب وخاک پرورش یافته وهمواره به شجاعت مشهوربوده اند به مددبرادران وطنی خودتنگستانی ها ودشتستانی هاي دلاوردست ازآستین مردمی برآرند وچنان چشم زخمی به قشون دشمن وخائنین برسانندکه آوازه آن درجهان پیچیده وجهانیان بدانند که ایران بردنی وخوردنی نیست.

 

ازسخنان صولت الدوله قشقايي

 

اسماعیل خان ( صولت الدوله ) فرزند داراب خان ایل بیگی مقتدرایل قشقایی فرزندمصطفی قلی خان ایلخانی ( سردارلشکرآرا) فرزندجانی خان متولــد1293 ه. ق با1252 خورشیدی، مردی باهوش، پرتوان وغیرتمند، دین مدار ووطن پرست بود که سالهابه نابودی استعمارگران وخروج آنهاازایران کمربسته بود.

وی ازپیشقدمان جنبش مشروطیت ایران وازطرفداران مؤمن ومعتقدمشروطه واعضا اصلی فرقه دمکرات فارس بودکه قرآن ممهوربه مهروی برای ایستادگی دربرابرضدمشروطه هاهنوزباقی است.

اسماعیل خان باهدفی مبتنی براستقلال وتمامیت ارضی مملکت وحاکمیت ملی درحساس ترین لحظات وارد فعالیت سیاسی ومبارزه مسلحانه شد وبه رسالت تاریخی خودعمل کرد وتحسین دوست ودشمن رابرانگیخت.

 

سردارعشایر ازسن 17 سالگی وارد خدمات دولتی شد ومدتی حکومت منطقه بهبهان راداشت ودرسال 1324 ه. ق هم زمان بااعلام مشروطیت ایران رسما به عنوان "ایلخانی ایل قشقایی" منصوب شد ودرانقلاب مشروطیت دربه ثمررساندن وحفظ انقلاب درفارس بسیارکوشابود. همسرصولت الدوله، خدیجه بی بی دخترعبدالله بیگ کشکولی، زنی شجاع وبی باک، سیّاس وسخندان ودوراندیش بودکه دردوران تبعید وزندانی شدن صولت الدوله مسئولیت سنگین ایل رابرعهده گرفت. احمدشاه به اولقب احتجاب السلطنه داده ورضاشاه گفته بود : (( که درطول دوران زندگیم دونفرمرددیدم یکی مادردکترامینی ودیگری همسرسردارعشایرخدیجه بی بی که بایدبه آن ها نشان سپه بدهم )). هنگامی که جنازه صولت الدوله راتحویل خدیجه بی بی می دهند وی به رضاشاه پیغام می دهد:

 

((نامردانشان سپه توبه دستم رسیده باش تاصبح دولتت بدمد.))

صولت الدوله دردوره پنجم وهشت قانون گذاری ازطرف مردم جهرم به مجلس راه یافت، اما به موجب لایحه ای که علی منصور– وزیرکشور وقت-  تهیه وتنظیم نمودوبه مجلس داد نمایندگان خودفروخته به دستوراربابان خودبدون هیچ گفتگویی درشهریورماه 1311 به اتفاق آرا، تصویب وازوی که درآن زمان درزندان رضاشاه بودسلب مصونیت نموده وسه ماه بعددرسن 59 سالگی به زندگی اوخاتمه دادند.این اولین سلب مصونیت درتاریخ مجلس ایران است.

ناصرنجمی درکتاب دولت های ایران ازکودتای سوم اسفند تاآذر 1358 می نویسد:

چگونگی وکیفیت روحیات ورفتارزندانیان سرشناس عصررضا شاهي درزندان قصرخودسرگذشتی است شنیدنی، آنها که روزگاری قدرتمندترین مردان عصرخودبودند، رفتاروروحیه ای داشتند که به کلی متفاوت بادوران اقتدارشان بود.

صولت الدوله قشقایی رئیس ایل قشقایی که اوهم به دست رضا خان به زندان افتاده بودبه اتفاق محمدناصرخان پسرش درحالیکه نماینده مجلس بودند، قبل ازاین که ازایشان سلب مصونیت شود شبانه تحویل زندان دادند. تاهنگامی که مستوفی درقیدحیات بود، هیچگونه اقدامی رضاشاه برعلیه صولت الدوله ننمود. فوت ناگهانی مستوفی فرصتی به پهلوی داد وهمان روزی که جنازه مستوفی رابه ونک تشییع می نمودند مأموران شهربانی صولت الدوله وناصرپسرش راازصف تشییع کنندگان بیرون کشیده وروانه زندان قصرکردند. صولت الدوله درزندان باهمان لباس وکلاه مخصوص قشقایی بسرمی برد ودرکریدری به نام کریدر مرگ جایگزین گردید. اودرسخن گویی بی پروا بودواکثراً به اولیای مملکت ناسزامی گفت وفوق العاده عصبانی وپرخاشگربود.

ناصرخان قشقایی که جوانی باهوش وزیرک بود، سعی می کردکه دراین جنجال ها که اسباب زحمت بودشراکت ننماید. علت مرگ صولت الدوله راهم معلول این می دانندکه پزشک احمدی دژخیم زندان که بدواً درشغل خود تجربیاتی نداشت

 

 

 

علی خان سالار حشمت بردار کوچک صولت الدوله قشقایی#قشقایی#فیروزآباد#ترک#غیرت
 

علی خان سالار حشمت بردار کوچک صولت الدوله قشقایی

 

محمد ناصر صولت معروف به ناصر خان قشقایی فرزند ارشد صولت‌ الدوله قشقایی است. او از ایلخان‌های ایل قشقایی و از سیاست‌ مردان دوره پهلوی بود. وی سال 1278 در شهرستان شالدان ( قیر و کارزین، 20 کیلومتر مانده به کیله) متولد شد. نواجنوب:ناصرخان قشقایی مدتی ایلخان ایل قشقایی بوده‌است. علاوه بر این، او در انتخابات چند دوره از مجلس شورای ملی به نمایندگی و وکالت مجلس شورای ملی در زمان پهلوی اول رسید. وی همچنین در ابتدای حکومت پهلوی دوم به مجلس سنا نیز راه یافت و تا زمان انحلال مجلس سنا سناتور فارس بود. او پس از فرار از تبعیدگاه خود در زمان رضا شاه در زمان ۱۳۲۰تا ۱۳۳۲قدرتمند ترین فرد در فارس بود و به اقتدار مجدد ایل قشقایی همت گمارد و در همین راه امتیازاتی هر چند اندک را در وحله اول برای ایل خود و سپس فارس بدست آورد.

ناصرخان قشقایی در اواخر سال ۱۳۶۲ و در سن 85 سالگی در ایالات متحده آمریکا شهر لاس وگاس درگذشت.

 

 مرحوم حسین خان شش بلوکی کلانتر مقتدر طایفه شش بلوکی و مرحومه حاجیه بی بی ستوده کرد شولی

 

 

ملک منصور خان ایل قشقایی از حیث خلق و خوی ضداستعماری و استبدادی از دورترین نقطه تاریخ معاصر ایران زبانزد خاص و عام بوده است. تقریبا از ظهور جنگ اول جهانی و حمله نابرابر ارتش دولت انگلیس از جنوب ایران و مقاومت تاریخی سردار عشایر صولت الدوله قشقایی تا پایان حکومت پهلوی و ظهور انقلاب اسلامی ویژگی های متفاوتی از سایر وقایع دارد. از صولت الدوله قشقایی مرزدار تاریخی ایران زمین تا فرزندان وی آخرین بازماندگان نهضت جنوب ملک منصورخان قشقایی که هر کدام به وسع خود مهره تاثیرگذار وقایع جاری سیاسی کشور در زمان خود به شمار می رفتند هیچ کدام با رضایت خاطر از این دنیا خداحافظی نکردند. زندگی پرفراز و نشیب آنها و اینکه دائما در تبعید و مقاومت و مبارزه با عناصر بیگانه به سر می برده اند قابل تعمق و قلم فرسایی است. روزهای پایانی زندگی صولت الدوله در زندان رضاخان پهلوی و فرزند وی در تبعیدگاه های مختلف.

 



ملک منصور خان صولت قشقایی [نفر اول سمت راست ]فرزند دوم اسماعیل خان صولت الدوله سردار عشایر است که در سال 1282 شمسی در میان ایل قشقایی متولد شد. دوران کودکی او همزمان با جنگ نابرابر دولت استعمارگر بریتانیا و عمال داخلی آنان با صولت الدوله ( سردار عشایر ) بود.

لذا همزمان با این واقعه تنفر عجیبی از انگلیسی ها در ذهن او نقش بست. وی تحصیلات ابتدایی و متعارف خود را نزد معلمان خصوصی در ایل فرا گرفت. سپس با تبعید صولت الدوله و سایر سران قشقایی، وی نیز به همراه خانواده عازم تهران شده و در کالج
آمریکایی البرز تهران مشغول به تحصیل شد.

از آنجایی که در سال 1308 قشقایی ها علیه حکومت رضاشاه شورش کرده و نسبت به ظلم و ستم های نظامیان حکومت معترض بودند و حکومت مرکزی کاملاً مورد تهدید قرار گرفته بود از این رو برای حل این بحران ایشان را از سر کلاس درس به دربار فراخوانده و از آنجا برای آرام ساختن قشقایی ها از طرف
رضا شاه به فارس فرستاده شد. اما به محض رسیدن ملک منصورخان به فارس و دیدار ایشان با سران قیام، خود عملاً رهبری قیام را بر عهده گرفته و ضربات زیادی به نیروهای رضاشاه وارد ساخت تا اینکه سر انجام پس از مذاکره های متعدد و آزادی صولت الدوله که خواست همه قشقایی ها بود، همچنین انتصاب ملک منصور خان به ایلخانی گری قشقایی این بحران موقتاً آرام شد.
لازم به ذکر است که این انتصاب آخرین تایید رسمی منصب ایلخانی گری قشقایی از سوی حکومت مرکزی می باشد. پس از برقراری آرامش نسبی چندی بعد مجدداً نظامیان با دخالت های خود در امور ایل و برقراری حکومت نظامی ادامه کار را برای ایشان دشوار کردند.

از این رو در سال 1310. ش/1931. م ملک منصورخان ایلخانی­گری را رها کرده و عازم تهران شد و از آنجا برای ادامه تحصیل راهی اروپا شد. وی در انگلستان به برادرش محمد حسین خان که سال قبل به این کشور رفته بود ملحق شد و هر دو به تحصیل در رشته کشاورزی در دانشگاه ردینگ مشغول شدند.

پس از فراغت از تحصیل در حالیکه برادر برای ادامه تحصیل به آلمان رفته بود ایشان وارد دانشگاه آکسفورد شده و به تحصیل در رشته تاریخ پرداخت. در تابستان 1318.ش مطابق با 1939.م کمی پیش از شروع جنگ دوم جهانی ایشان برای دیدار از برادر خود به آلمان مسافرت کرد اما با آغاز جنگ جهانی مواجه شده و دیگر بازگشت به انگلستان غیر ممکن بود.

از این رو مجبور به اقامت در آلمان گردید. برادران قشقایی که قتل صولت الدوله در زندان رضاشاه را ناشی از تحریک انگلیسی ها می دانستند از این فرصت استفاده کرده و به فعالیت علیه انگلیسی ها و دولت دست نشانده آن در ایران پرداختند.
پس از مدتی همزمان با اشغال ایران توسط متفقین و وارد شدن نیروهای قشقایی به جنگ علیه دولت
دست نشانده انگلیس در ایران، ایشان تصمیم گرفتند تا به ایران بازگردند لذا در سال 1323 از طریق خاک ترکیه وارد ایران شده و پس از سالها دوری از وطن با استقبال بی نظیری وارد ایل شدند.



 

  • گروهی از قشقایی های بزرگوار از طایفه عمله تیره توللی در حضور ملک منصور خان صولت قشقایی،
    از چپ عبدالله توللی،نادرخان توللی،ملک منصور خان صولت قشقایی،مسعود توللی،فریدون توللی

  •  

ملک منصورخان پس از بازگشت به ایران در حالیکه سایر برادران وارد جریان های سیاسی شده بودند، زندگی در دامن طبیعت و مدیریت ایل قشقایی را به زندگی شهری و پرسروصدا سیاسی ترجیح دادند.

ایشان از زمان تحصیل در دانشگاه آکسفورد مطالعات خود در ارتباط با پیشینه ایل قشقایی را آغاز کرده بودند لذا تسلط فراوانی در این زمینه داشتند. همچنین به دلیل آشنایی به زبانهای مختلف دنیا از جمله انگلیسی، فرانسه، آلمانی و ترکی استانبولی پیوسته مورد توجه جهانگردان، پژوهشگران و خبرنگاران رسانه های داخلی و خارجی قرار می گرفتند.

از این رو کمتر پژوهشی در ارتباط با ایل قشقایی انجام شده است که از معلومات و اطلاعات ایشان بهره مند نشده باشد. با پیش آمدن نهضت ملی شدن صنعت نفت و حمایت همه جانبه قشقایی ها از نهضت و دولت مرحوم دکتر مصدق و همچنین مقاومت علیه دولت کودتا باعث شد که رژیم محمدرضا شاه به حضور برادران قشقایی در ایران پایان دهد و آنها را به اقامت در خارج از وطن مجبور کند. لذا ایشان در پاییز 1335 مصادف با 1956.م به خارج از کشور تبعید شدند که ابتدا به سویس و سپس به آمریکا عزیمت کردند.

از این زمان به بعد ایشان با گردآوری یادداشت ها و خاطرات خود اقدام به تدوین مطالعاتش راجع به ایل قشقایی کردند که این امر تا روزهای پایانی عمرشان ادامه یافت.
امید است انتشار این مجموعه در آینده نزدیک، راهگشای پرسش های پژوهشگران و علاقه مندان به این ایل بزرگ باشد.
یکی دیگر از اقدام­های شایسته فرهنگی ایشان گرد آوری اشعار شاعر نامی قشقایی میرزا ماذون
می باشد که به سفارش ایشان توسط آقای نصرالله قهرمانی (معین دفتر) به تحریر در آمده و اثر ارزشمندی تلقی
می شود.

ملک منصورخان در تیراندازی و سواری و شجاعت سر آمد افراد ایل بود و از روشنفکرترین اعضای خاندان حاکم قشقایی و تواناترین سخنگوی ایل به شمار می رفت.
وی نیز همانند پیشینیان و سایر برادران خود همواره منافع ملی و ایلی و سرنوشت مردم ایلش را بر رفاه وپیشرفت منافع شخصی و خانوادگی خود ترجیح می دادند.

سر انجام ایشان پس از یک قرن تلاش پرثمر و زندگی پرفراز و نشیب در پنجم تیرماه 1385 در تهران وبه دور از یار و دیار دیده ازجهان فروبست و در کنار آرامگاه پدر بزرگوارشان صولت الدوله قشقایی در امام زاده عبدالله تهران به خاک سپرده شد. روانش شاد و یادش گرامی باد.

                                                       حبیب بنیادی

 

 

 

                                                              

                                            هما بی‌بی و ایران بی‌بی فرزندان ایلخان بزرگ و فقید محمد ناصر خان قشقایی

 

 

 

                           خسروخان ودکتر عبدالله خان

 

                                           

 دکتر عبدالله خان

 

داریوش خان شش بلوکی سال 60

 

 

                                  نفر ایستاده وسط پاشا بیگ شهریاری

  •                   نفر نشسته از راست:حیدر قلی خان نمدی ،ابراهیم خان نمدی کلانتر طایفه نمدی

 

 

  • از راست آغا بی بی همسر محمد خان ضرغامی،پرویز ضرغامی پسر محمد خان ضرغامی،شمس الدوله نیرومند


مریم بی بی قشقایی فرزند چنگیز خان قشقایی و همسر محترم داوود خان حسن آقایی 

 

  • ایستاده از راست مرحوم ناصر خان صولت قشقایی،حاج شمسی بی بی گروم کهوا،حاج شهنواز،مرحوم سرتیب عالیوند،نصیب الله عالیوند،امیر حسین فیلیوند،غلامحسین هاشمی،نصر الله هاشمی،

 

 

 


از چپ ایرج خان ششبلوکی،امیر تیمور خان ششبلوکی،ابراهیم خان نمدی